ماه رجب مبارک
به به بازم اومد ماه هائی که خدا نگاه ویژه بهشون داره رجب ،شعبان ،رمضان اکه پسر انگار هم
این دیروز بود که توی مسجدمون داشتیم اماده می شدیم برا برگزاری مراسم اعتکاف چقدر شلوغ
شده بود و چقدر مشتاق برای ثبت نام و چقدر باحال اینکه از هر ده نفر که میومدن ،هفت نفر
جوون بودن و اخرش که ثبت نام تموم شد وچند روز بعد که موقع اومدنشون بود رفتم توی مسجد
،مسجد پر شده بود از جوون که ادم خود به خود خوشش میومد بهشون نگاه کنه . مخصوصا
یکسیشون که خیلی جالب دعئت شده بود(( دیراومده بود برا ثبت نام ، این در حالی بود که چند
روز مونده بود به شروع اعتکاف ولی متاسفانه تمام جاها پر شده بود این بندی خدا هم چند روز
مدام پشت سر هم میودم میگفت ماهم جا بدید اما این یک نفر نبود چند تا دیگه هم بودن که
اصرارداشتن جاشون بدیم اما نمیشد ،نمیشد این یک نفر رو جا داد و در حق بقیه ناعدالتی کرد من
هم همش بهش میگفتم با با باور کن نمیشه ولمون کن دست بردار ازکلی کچلمون ولی مگه بی
خیال میشد یک جوون 27 ،28 ساله بود ،فوق لیسانس هم بود فوق لیسانس پزشکی ، یک
روزدیگه دوباره و چند باره اومد باز اصرار کرد و من هم الارغم میل باطنیم باز بهش گفتم جا
نداریم و اونم باز مثل هر روز ناراحت شد و رفت دیگه هم نیومد تا بالاخره رسیدیم به شب سیزده
رجب، معتکفین یکی یکی اومدن رفتن توی مسجد همه و همه جوون بغیر از چند نفر که معلوم
نبود جون هستن یا پیر اخه به دلشون نگاه میکردم جون جون بود اما به قیافشئون که نگاه میکردم
تمام موهاشون سفید شده بود چند تا بچه هم به چشم میحورد که معلوم بود اهل بازی گوشی هستند
و از هم اون اول با تمام خادم المعتکفین قرار گذاشتیم که هواشون رو داشته باشیم مبادا زیر ابی
برن و مزاحم عبادت بقیه بشن از هم اون اولش گرفتیمشون زیر ذره بین همه داشتند یکی یکی
میومدن و با خوش امد گوئی خادم المعتکفین میرفتن توی مسجد من هم یک سری رفتم تو مسجد
که یهو چشمم افتاد به هم اون جوون که بهش چند دفعه گفته بودم جا نداریم رفتم سراغش اخه
مطمئن بودم ثبت نام نکرده اخه یا ایا الناس خودم مسئول ثبت نام بودم گفتم کی ثبت نامت کرده
مگه نگفتم دیگه جا نداریم یکم جوش هم اورده بودم که هم اینجوری اومده بود جواب داد خدا ثبت
نامم کرده شما هم هیچ کاری نمیتونید بکنید فوری رفتم پیش مسئول ستاد اعتکاف مسجدومون گفتم
حاج ناصر یک نفر هم اینجوری اومده بدون اینکه ثبت نام کرده باشه، صداش زدن اومد حاج
ناصر مسئول ستاد اعتکاف که اون هم هم سن و سال هم اون جوون پر رو بود بهش گفت ببین
شا ظاهرا ثبت نام نکردید وبهتون گفته شده جا نیست پس چرا هم اینجوری اومدید بدون اینکه به
کسی هم بگید گفت لازم نبود به کسی بگم وقتی خدا دعوتم کرده شما هم هر کاری میخواید بکنید
من از اینجا تکون نمیخورم اقای هاشمی هم با یک لبخند زیبا و باحال گفت ماهم دعاکن حالا باند
نشی موقع اعتکاف هم اینجوری بری توی مسجد بدون ثبت نام ها این یکی قضیش فرق میکرد
جنگ لبنان و وحشیهای صهیونیست یک نعمت هست همانطور که دوم خرداد یک نعمت بود
این هم یک نوعشه دیگه که به جنگ پیش اومده بین اسلام و کفر گفت یک نعمت بازم میگم یک نعمت میدونی چرا؟
تو از کجا میخواستی بفهمی که مثلا حجاریان که ظاهرا توی جنگ ایران و بعثی ها هم بوده بعد از جنگ بر روی عقاید خودش باقی مونده یا نه اگر دوم خرداد نبود ؟ یا از کجا میخواستی بفهمی که ماهیت پشت پرده معین چیه اگه دوم خرداد نبود ؟ یا از کجا میتونستی بفهمی که کیا میتونند در شرایط دشوار و سخت بر روی اعتقادات خوشدون باقی بمونند اگه دوم خرداد نبود پس دوم خرداد با نادیده گرفتن از اون بلاهائی که به سرمردم بی چاره اورد یک نعمت هم بود چون که باعث شد خودی ها از غیر خودی ها که در لباس خودمونی ها و با سابقی حالا شاید یک مدت حضور در جبهشون که داشتند بیان و این طوری بیت المال رو غارت کنند و هر وقت هم بهشون میگفتی میگفتتند تو چی میدونی بچه تو کجا بودی اون موقع که دوستم روی دستم شهید شد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!عجب پس اینطور دوستت روی دستت شهید شد تو خودت چی تونستی راهش رو ادامه بدی یا مثل طله یا زبیر یا شمر یا ابن ملجم که هر کدومشون از بس نماز شب خونده بودن پیشونیشون تاول زده بود وسط راه بریدی خوب این از نعمتی که یک چند سالی نصیب ایرانی ها شد اما نعمت لبنانی ها و کلا جهان اسلام یعنی جنگ بین جبهی حق و کفر حتما خبردار شدید که چند وقت پیش از سوی برخی سران اعراب نامه ای به بوش فرستاده شد که از اقدام اونها برای بر اندازی حزب الله تقدیر شده بود یا حتما دارید میبینید سکوت سران اعراب رو حالا انصافا خودتون قضاوت کنید به این نمیشه گفت نعمت که ببینی کدوم کشورهای امریکائی (ببخشید)اسلامی در شرایط دشوار و سخت روی عقاید خودشون باقی میمونند یا بی خیال همه چیزمیشن؟
***********************************************************************
و اما بعد
درخواست سید حسن از سران اعراب
بابا کاری به کارمون نداشته باشید نمیخواد کمکی بکنید اخه سابقتون خرابه پیش ما
سالها پیش گروه حزب الله تازه داشت شکل میگرفت ،همه منتظر بودن ببینن که اعتقادات این گروه تازه شکل گرفته چیه بعد ازاینکه اعتقادات خودش رو اعلام کرد و گفت هدفش مبارزه با ظلم و ستم هستش سران برخی کشور های عرب و امریک ( ببخشید اسلامی) تصمیم به نابودی این گروه گرفتن اخه اعتقادات این گروه هیچ تشابهی به روابط بین اون ها و امریکا نداشت و حتی خطر ناک هم بود که یهوئی توجهشون جلب شد به گروه دیگه ای که توی لبنان وجود داشت حزب امل اونها به این نتیجه رسیدن که با اختلاف انداختن بین این دو گروه مشغول جنگ داخلیشون بکنند تا بلکه بیخیال مبارزه با اسرائیل و تصمیم بر نابودی اون بگیرند این کاررو هم کردن با تفرقه انداختن میان این دو گروه باعث به وجود اومدن جنگهای داخلی وحشت ناکی شدن و مشکلات بسیاری رابرای اونها به وجود اودن تو این گیر و داریک کشور به فکر چاره و حل مشکل افتاد و اون هم جمهوری اسلامی ایران بود که با تدابیر هوشمندانی مقام عظمای ولایت حضرت ایت الله خامنه ای مدظله العالی و با دخالت در اختلافاتی که میان این دو گروه بود مشکلات اونها رو حل وفصل کردن و اونها رو اگاه کردن که چه کسانی پشت پردی این اختلافات هست امر ولایتی سید علی خامنه ای باعث شد تا اونها هم از درگیری دست بکشن وبا اتحادعجیبی که میونشون به وجود اومد به راه مقدس خودشون یعنی مبارزه و از بین بردن صهیونیست ادامه بدن والان هم هیچ یک ار دو گروه حاظر به یاد اوری اون زمان های تلخ نیستن پس سید حق داره بهشون بگه با با شما بیخیال ما بشید کاری به کار ما نداشته باشید کمک ازتون نخواستیم